توسعه فرهنگی تضمین کننده توسعه همه جانبه
- شناسه خبر: 3484
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۴۱
- نویسنده: سجاد دالوند
به گزارش گریت نیوز، یاسرنظری چگنی؛ خیلی وقت ها آدم فکر میکند مدرنیته خاص جوامع ای است که در صنعت و تکنولوژی پیشرفت هایی داشته اند..
لذا در بسیاری موارد به مغلطه افتاده و صورت مسئله پاک شده است و مدرنیته را در لابلای محصولات تولیدی و یا پیشرفتهای اقتصادی جستجو کنیم..
««اصل موضوع این است که عبارت مدرنیته برآمده از فرهنگ مدرن تک تک افراد جامعه می باشد»»
زیرا هرگاه فرهنگ در راستای توسعه قرار گرفت آنگاه منجر به تشکیل نهادهای مدنی و اتحادیه های صنفی در بین آحاد و اقشار مردم خواهد شد..
در چنین حالتی است که آزادی اجتماعی به مطالبه اصلی مردم و در تعاقب آن بستر فکری مردم آماده برای تشکیل دولت مدرن(دموکراسی)و تولید قوانین در راستای حاکمیت پایدار با اراده اکثریتی جامعه خواهد رسید..
قوانین مدرن زیر بناهای سیاسی.اجتماعی.اقتصادی را برای روند روبه رشد و رسیدن به توسعه فراهم کرده که شتاب و کندی آن بصورت مستقیم وابسته به همان توسعه فرهنگی می باشد..
خوی و خصلت یک جامعه و افراد مدرن در آن این است که جهان بینی او به داشته های مادی و معنوی تاریخی و جاریه محدود نمی گردد.بلکه ابتدا دیدگاه نظری جهان شمول را پذیرفته..
آنگاه به معرفی خود برای ایجاد ارتباط سازنده همت گماشته و برای ماندگاری فرهنگ مدرن .برنامه تولید کالا و خدمات صادرات محور را در دستور کار با چشم انداز دراز مدت قرار میدهد..
شکی نیست که هدف از تولید کالا و خدمات صادرات محور بدست آوردن سود می باشد.اما باید باور داشته باشیم که مدرنیته فرهنگی هم به نوبه خود وابسته به سطح رفاه عمومی است..
اینجاست که معلول جایگاهی هم ردیف علت پیدا می کند..چرا؟چون رفاه مادی و معنوی در یک جامعه مدرن به یک مطالبه فراگیر در سطح کمی و پایداری و قانونمندی در مرحله کیفی تبدیل میگردد..
بنجامین فرانکلین می گوید..
جامعه ای که از یک ذره آزادی خود میگذرد تا امنیت به دست آورد.به یقین که شایسته هیچکدام از آنها نیست و به راحتی هر دو را از دست میدهد.
با این تعریف آزادی اصل است و امنیت فرع..
اعتقاد راسخ داشتن به آزادی هم خود برآمده از توسعه فرهنگی و آن هم محصول ذهنیتهای مدرن افراد جوامع است…
نیچه می گوید..
از آدم ها بت نسازید این خیانت است به خودتان و خودشان..
خدایی میشوند که خدایی کردن را نمی دانند.
و شما سر تا پا به آنها کافر میشوید.
نزد آدم مدرن و جامعه مدرنیته جایگاه افراد در حدی است که توانمندی و شهرت را فقط خود به دست آورده اند و صرف داشتن شهرت و قدرت را تصاحب نمی کنند نه اینکه از طریق مرید و مرشد بدست آورند و احساس برتری و آنگاه خدایی داشته باشند..
آدم مدرن به راحتی از دیوار مستحکم سنتها و افتخارات تاریخی و تعلقات نژادی و زبانی و قومیتی و اعتقادات مذهبی غیر اساسی و عشیره ای و صنعی و غیر و ذالک عبور می کند.و جهان شمولی فکر کردن و در شخصیت فردی و اجتماعی اش نهادینه میشود..
در چنین حالتی است که جنگیدن برای هریک از مولفه های یاد شده را ممسک دانسته و معیار فکری خود را انسانی و مرز حقوقی آن را قانون میداند..
در نتیجه برای تلاش برای تقویت فرهنگ درونی و ساختارهای اجتماعی نیاز به زیر بنای فرهنگی قوی می باشد.
لازم به ذکر است که روشنفکری تنها یک روش است برای رسیدن به اصل دموکراسی و پس از آن نوبت به تجربه ورود به جامعه مدنی و برقراری مدرنیته پایدار می رسد.
پست مدرنیته هم شرایط خاص خود را دارد که با پشت سر گذاشتن آسیبها و نقایص مدرنیته بدست خواهد آمد.
اینجاست که نزاع اندیشه جهان سرمایه داری با جهان بینی سوسیال دموکراسی که خواهان عبور از سرمایه داری و گام نهادن در دنیای جامعه بدون طبقه را تبلیغ میکنند حادث گشته است.
انتهای پیام/